و براي تو براي تو و بادآبهايي ديگر در گذرست بايد اين ساعت انديشه كنان مي گويم رفت و از ساعت ديواري پرسيد و شنيد و شب و ساعت ديوراي و ماه به تو انديشه كنان مي گويند بايد عاشق شد و ماند بايد اين پنجره را بست و نشست پشت ديوار كسي مي گذرد مي خواند بايد عاشق شد و رفت
بادها در گذرند