بعد از تو اشک ديده مان هرگز نخشکيد
بعد از تو خاطرهايمان هرگز نياسود
بعد از تو ، امت در غمت صاحب عزا بود
بعد از تو، اي يار ضعيفان، قصه ما
غم بود و حرمان بود و درد تازيانه
يا کنج زندان، يا اسارت، يا شهادت
آزارها و حمله هاي وحشيانه
بعد از تو، اولاد علي، آواره گشتند
بر خون سجود آورده و در خون نشستند
بعد از تو، ما مانديم و غوغاي سقيفه
بعد از تو، ما مانديم، با زهراي مظلوم
آن چهره اي که بارها بوسيده بودي
آزرده و سيلي خور دست ستم شد
در کوفه محراب علي گرديد گلگون
صحراي سرخ کربلا رنگين شد از خون
بعد از تو فرزندان زهرا کشته گشتند
لب هاي قرآن خوان و حقگوي" حسين" ات
آماج ضربت هاي چوب خيزران گشت
يار وفادارت، " ابوذر"
چون عاشقان، در غربت تبعيد، جان داد
" عمارياسر" کشته گرديد
فريادهاي " مالک اشتر" فروخفت