• وبلاگ : مي خوام از ماه بگم
  • يادداشت : خاطرات
  • نظرات : 1 خصوصي ، 20 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + زهرا 

    ماجراي دو تا گل سرخ

    گل سرخ قصمون با شبنم رو گونه هاش

    دوباره دل داده بود به دست عاشقونه هاش

    خونه ي اون حالا تو يه گلدون سفالي بود

    جاي يارش چه قدر تو اين غريبي خالي بود

    يادش افتاد كه يه روز يه باغبون دوبوته داشت

    يه بهار اون دو تا رو كنار هم تو باغچه كاشت

    با نوازشاي خورشيد طلا قد كشيدن

    قصشون شروع شد و همش به هم مي خنديدن

    شبنماي اشكشون از سر شوق و ساده بود

    عكس ديوونگيشون تو قلب هم افتاده بود

    روزاي غنچگيشون چه قدر قشنگ و خوش گذشت

    حيف لحظه هايي كه چكيد و مرد و برنگشت