ديشب شب روياي تو بود و تو نبودي
در گوش من آواي تو بود و تو نبودي
دل زير لب آهسته تمناي تو مي كرد
در حسرت ايماي تو بود و تو نبودي
نقاشي دريا كه كشيدم تك وتنها
محتاج تماشاي تو بود و تو نبودي
صد قافيه زد دل به هواي سر كويت
دل وسعت درياي تو بود و تو نبودي
ديشب كه گل از آيينه ي ماه گل انداخت
در فكر تمناي تو بود و تو نبودي