• وبلاگ : مي خوام از ماه بگم
  • يادداشت : خاطره
  • نظرات : 1 خصوصي ، 6 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ندا 

    گاهي فکر ميکنم مترسک وسط باغچه

    بيشتر از تو احساس ميکند

    و چشمهاي دکمه ايش

    بيشتر از چشمهاي تو مي فهمد...

    گاهي فکر ميکنم

    تو فقط نامت انسان است

    تو فقط تصوير گنگي از يک انساني...

    شايد مترسک وسط باغچه

    از تو به اين نام لايق تر باشد...........

    پاسخ

    يا حق / با سلام مجدد / دقيقا همينجوره که اشاره کردين / ممنون که خودمو بهم شناسوندين /
    + ندا 

    توي رخت باغبوني تو چرا نامهربوني

    واسه دل خوشي گلها تو از انتظار ميخوني

    انتظار و چشم براهي عادت چشماي خسته

    دلخوشي هاي خيالي بغض گلهاي شکسته

    کاش همه گلا بدونن تو فقط مترسک هستي

    جاي دل، کاه تو سينت کورو کر بي پا و دستي

    پاسخ

    به نام خدابا سلام و تشکر از حضورتون معلوم ميشه که بسيار حساس و نکته بين هستين که به خوبي تونستين به خوبي روحيات مترسک گونه من رو تشخيص بدين .ممنون که گل ها رو از من برحذر داشتي . شاد باشي

    گفتي که چو خورشيد زنم سوي تو پر

    چون ماه شبي مي کشم از پنجره سر

    اندوه ...

    که خورشيد شدي تنگ غروب

    افسوس...

    که مهتاب شدي وقت سحر

    در عرض يک دقيقه مي شه يه نفر رو خرد کرد ، در عرض نيم ساعت ميشه يکي رو دوست داشت ، در عرض يه روز ميشه عاشق شد ، ولي يه عمر طول مي کشه تا بتوني يه نفر رو فراموش کني

    به غم كسي اسيرم كه ز من خبر ندارد عجب از محبت من كه در او اثر ندارد غلط است هر كه گويد دل به دل راه دارد دل من ز غصه خون شد دل تو خبر ندارد

    سلام علي جون باز هم مثله هميشه زيبا نوشتي.

    زنده باشي و موفق و در پناه حق