سلام:
به مرداب منم سر بزن
در جهاني اين چنين بي رنگ و پر نيرنگ
گيج و بي سامانم
من ازاين دار فساد
بس به تنگ آمده ام
هر چه كردم فرياد
كه مرا گوش دهيد
بي اثر بود و عبث
واي از تنهايي
من از اين تنهايي
زندگي اتشگهي ديرينه پا برجاست
گر بيفروزيش رقص شعله هاش از هر كران پيداست
ور نه خاموش است و
خاموشي گناه ماست
بشكسته دلي شكسته مي خواند نماز
در سلسله دست بسته مي خواند نماز
تا قامت دين خم نشود روح نماز
با قامت خم نشسته ميخواند نماز
(محمدعلي مرداني)
مه بارقه اي ست در شبستان حسين
شب حادثه اي ز درد پنهان حسين
هر صبح ز دامن افق خون آلودخورشيد بر آيد از گريبان حسين
پرسيدم از هلال ماه كه چرا قامتت خم است
آهي كشيد و گفت كه ماه محرم است
*** بنام تو اي قرار هستي ***
سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما ايام سوگواري سيد و سالار شهيدان حسين بن علي عليه السلام و اهل ببيت و اصحاب جان بر كفشان را خدمت شما تسليت عرض مي كنم و از خدا مي خواهم كه خدا به همه ما توفيق عزاداري با معرفت عنايت كند انشاء الله التماس دعا
مرداب تنها بود و من تنها تر....
مرداب آرام و من هم در آرامش به او نظاره ميکردم
مرداب ساکت بود و من را نيز سکوت فرا گرفته
مرداب را دوست دارم
او بزرگ است ، آرام است
ولي غمگين و دل پر دردي دارد....
حتي تکان هم نميخورد که اگر تکان بخورد وآرامشش بهم ورد ديگر مرداب نيست
با همه ي اينها ناگهان از او بدم آمد ، متنفر شدم
چون از بيتحرکي و بيتعصبي او را لجن فرا گرفته