• وبلاگ : مي خوام از ماه بگم
  • يادداشت : دل و سنگ
  • نظرات : 1 خصوصي ، 7 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ندا 

    مرداب تنها بود و من تنها تر....

    مرداب آرام و من هم در آرامش به او نظاره ميکردم

    مرداب ساکت بود و من را نيز سکوت فرا گرفته

    مرداب را دوست دارم

    او بزرگ است ، آرام است

    ولي غمگين و دل پر دردي دارد....

    حتي تکان هم نميخورد که اگر تکان بخورد وآرامشش بهم ورد ديگر مرداب نيست

    با همه ي اينها ناگهان از او بدم آمد ، متنفر شدم

    چون از بيتحرکي و بيتعصبي او را لجن فرا گرفته

    مرداب تنها بود و من تنها تر....