از قيصر امين پور بخونيد:
(( خسته ام از اين كوير ))
خسته ام از اين كوير، اين كوير كور و پير
اين هبوط بي دليل ،اين سقوط ناگزير
آسمان بي هدف ،بادهاي بي طرف
ابر هاي سر به راه، بيد هاي سر به زير
اي نظاره ي شگفت ، اي نگاه ناگهان
اي هماره در نظر اي هنوز بي نظير
آيه آيه ات صريح ، سوره سوره ات فصيح
مثل خطي از هبوط مثل سطري از كوير
مثل شعر ناگهان ، مثل گريه بي امان
مثل لحظه هاي وحي ،اجتناب ناپذير
اي مسافر غريب ، در ديار خويشتن
با تو آشنا شدم، با تو در همين مسير!
از كوير سوت وكور ، تا مرا صدا زدي
ديدمت ولي چه دور ، ديدمت ولي چه دير!
اين تويي درآن طرف، پشت ميله ها رها
اين منم در اين طرف ، پشت ميله ها اسير
دست خسته ي مرا ، مثل كودكي بگير
با خودت مرا ببر ، خسته ام از اين كوير!