روزي رسول اكرم (ص)r انگشتر خود را ه حضرت علي داد و گفت به بازار برو و بگو روي آن جمله اي را كه من دوست دارم حك كنند بگو بنويسد لا اله الا الله ، حضرت وارد بازار شد و انگشتر را داد و گفت: دو جمله روي آن حك كن :يكي آن كه رسول خدا دوست دارد و آن لااله الا الله است و ديگر آن كه من دوست دارم و آن محمدا رسول اللهr است …
وقتي حضرت خدمت رسول خدا آمد با تعجب گفت :علي جان به تو گفتم يك جمله روي آن حك كني ولي اين كه سه جمله است . حضرت علي گفت :به حق تو قسم من گفتم دو جمله حك كند يكي را شما دوست داشتيد و ديگري را من از جمله سوم بي اطلاعم در اين هنگام جبرئيل نازل شد و گفت خداوند متعال فرمود :دو جمله را شما دوست داشتيد ولي جمله سوم را من دوست داشتم و بر آن انگشتري حك شد و آن جمله جمله اي نبود جز: