• وبلاگ : مي خوام از ماه بگم
  • يادداشت : كوچه
  • نظرات : 0 خصوصي ، 28 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + زهرا 

    سلام

    من احساس مي كنم اين دفعه يه كم به روز شدن تون طولاني شد. اينطور نيست؟

    به هر حال اميدواريم هر جا هستيد سلامت باشيد و شاد .

    اي کاش مي شد از گل آلاله کلبه ساخت
    و در آن نشست و رفت به دنياي زندگي
    مفهوم زندگي نه به معناي بودن است
    در يک گل است لذت معناي زندگي
    تا آخرين نگاه به ياد تـــوام ، بدان
    دل هر آنچه مي کند همه آن بردي تـــو
    قلـــب مرا بـرده اي و رفته اي زدست
    قلب تمام عشق پرستان فداي تـــــــو

    زندگي را ميتوان در غنچه ها تفسير کرد
    با نگاه سبز باران عشق را تعبير کرد
    سينه ها را پر ز احساس کبوترها نمود
    کينه ها را با نگاه ساده اي زنجير کرد
    همچو شبنم چشم در چشم شقايقها گشود
    طرح يک لبخند را بر برگ گل تصوير کرد

    ديــــــــــده‏اى نيست نبيند رخ زيبــــــــــــاى تو را نيست گـوشى كه همى‏نشنود آواى تو را

    هيچ دستـــــــــى نشـــــــــود جز بر خوان تو دراز كـــس نجويد به جهـــــــان جز اثر پاى تو را

    رهرو عشقـــــــــم و از خــــــــــرقه و مسند بيزار به دو عالـــــــــــم ندهم روى دل آراي تو را

    قامت ســــــــرو قـــــــــــــدان را به پشيزى نخرد آنكه در خــــــــــــواب ببيند قد رعناى تو را

    به كجا روى نمـــــــايد كـــــــــه تواش قبله نه‏اى؟ آنكه جويد به حـــــــرم، منزل و ماواى تو را

    همه جـا منزل عشق است؛ كه يارم همه جاست كور دل آنكــــه نيابد به جهـــان، جاى تو را

    بــــــا كـــــه گويم كه نديده است و نبيند به جهان جــــــز خم ابـــــرو و جز زلف چليپاى تو را

    دكـــــــه علـــــــم و خرد بست، درِ عشق گشود آنكه مى‏داشت به سر علّت سوداى تو را

    بشكنــــــم اين قلـــــــم و پـــــــاره كنم اين دفتر نتـــــوان شـــــرح كنم جلـــــوه والاى تو را

    گــــــــره از زلف خم اندر خم دلبر، وا شد زاهــــــــد پير چو عشّاق جوان رسوا شد

    قطــــــــــــره بـــاده ز جام كرمت نوشيدم جانــــــــم از موج غمت، همقدم دريا شد

    قصـــــه دوست رها كن كه در انديشه او آتشى ريخت به جانم كه روان فرسا شد

    مــــــــــــژده وصل به رندان خرابات رسيد ناگهـــــــان غلغله و رقص و طرب بر پا شد

    آتشى را كه ز عشقش، به دل و جانم زد جـــانم از خويش گذر كرد و خليل آسا شد

    به تو دل بستم و غير تو كسى نيست مرا جُز تو اى جان جــــهان، دادرسى نيست مرا

    عاشق روى تــوام، اى گل بى مثل و مثال به خدا، غير تو هــرگز هــــوسى نيست مرا

    بـــا تو هستم، ز تو هرگز نشدم دور؛ ولى چه توان كرد كه بانگ جــــرسى نيست مرا

    پــــرده از روى بينداز، به جان تـــــو قســم غيـــر ديــــدار رخت مـــلتمسى نيست مرا

    گر نباشى بـــرم، اى پـــردگى هرجـــــايى ارزش قدس چـــو بـــال مگسى نيست مرا

    مــــده از جنت و از حــــــور و قصورم خبرى جز رخ دوست نظر سوى كسى نيست مرا

    + sadaf 
    salam.man avalin bar hast ke be vebe shoma sar mizanam.veblageton khob hast vali ye kam tanavo ham lazem hast.movafag bashid.
    سلام من اپم...

    گفته بودم چو بيايي غم دل با تو بگويم

    چه بگويم كه غم از دل برود چون تو بيايي.

    يا مهدي ظهور كن...

    من پري كوچك غمگيني را

    مي شناسم كه در اقيانوسي مسكن دارد

    و دلش را در يك ني لبك چوبين

    مي نوازد آرام آرام

    پري كوچك غمگيني

    كه شب از يك بوسه مي ميرد

    و سحرگاه از يک بوسه به دنيا خواهد آمد.

    سلام.كم پيداييد؟

    به غم كسي اسيرم كه ز من خبر ندارد عجب از محبت من كه در او اثر ندارد غلط است هر كه گويد دل شد دل تو خبر به دل راه دارد دل من ز غصه خون ندارد

    هميشه غمگين ترين و رنجورترين لحظه زندگي آدم توسط کسي ساخته ميشه که شيرين ترين و به ياد مونده ترين لحظه زندگي را برايت ساخته است.

    *** بنام تو اي قرار هستي ***

    سلام و عرض ادب مجدد

    ممنون از پاسخي كه داديد. خدارو شكر كه در اوج گرفتاري و بيماري هم دوستان قديمي را فراموش نكرده و نميكنم. از نظر من فراموش كردن دوستان ، فراموش كردن همه خوبيهاست . خوبيهايي كه اساس زندگي آدمي را تشكيل ميدهند و به آن ارزش و اعتبار مي بخشند .

    در پاسخ به كنايه ظريفتون و اشاره تون به رسم روزگار و قصه نو كه بياد به بازار .........‏ ، هم بايد بگم . اين رسم كساني ست كه دوستيشان باري به هرجهت هست . اما براي كساني كه به عهدهايشان پايبند ندو براي دوستي هايشان ارزش و حرمت قائلند چنين نيست .

    از نظر من هرگز نو نميتونه جاي كهنه رو بگيره . ميدونيد چرا ؟ اخه من هنوز هم دوستان قديمي ، دوستان دوران كودكي ، حتي سنجاق سرهاي قديمي . انگشتر و گوشوار ههاي قديمي ،روسري هاي قديمي ، دفترهاي قديمي ، و هرچيزي كه روزگاري برام نو و عزيز بودند رو حفظ كردم . و هيچ چيز تازه اي باعث نشده اونها برام دل آزار بشند ، برعكس ارزش اونها در نظرم بيشتر از نوهاست ، چرا كه تمام خاطرات تلخ و شيرين زندگيم ، اشگها و لبخندهايم ، لحظه هاي غم وشاديم بر اونها حك شده و ممكن نيست هيچ چيز نو و تازه اي بتونه جاي اونها رو بگيره و در مورد دوستان نيز چنين هست .ايمان دارم كه ممكن نيست كسي بتونه جاي ديگري را بگيره( حداقل براي من نه ، ديگران را نميدانم ) ، هركس جايگاه خودش رو داره . و تنها خودشه كه ميتونه جايگاهش رو براي هميشه حفظ كنه ، و اما اگر حفظ نكرد ، اون جايگاه براي هميشه خالي مي مونه ، و خلاء ش مثل يك زخم كهنه ست كه لحظه اي دردسوزنده و مداومش اجازه نميده كه فراموش كنيد كه تكه اي از قلبتون كنده شده .

    در گلستان قلب آدمي هرگلي رنگ و بوي خودشو داره ،

    ياس لاله نميشه ، بنفشه جاي نسترن رو نميگيره ، شقايق رنگ مريم نيست ، رنبق كجا عطر نرگس رو داره ؟ مينا كجا و محمدي كجا ؟ كوكب كي ميتونه لاله بشه ؟

    و شمااگر باغبان دلتون باشيد ، خوب ميتونيد بفهميد كه هيچكدام نميتونند جاي ديگري رو براي شما بگيرند .

    واما آنها كه هراز گاهي سر از باغ دل در مياورند گل نيستند . هرزه گياهاني هستند كه پيش پاي گل ها ميرويند. و چون توان قد برافراشتن در برابر اونها رو ندارند زود زرد و پرمژده ميشوند و مي ميرند . پس نگراني گلها از وجودشون بيهوده ست .

    به هرحال اميدوارم مسئله براتون روشن شده باشه وديگه گله اي نداشته باشيد . گرچه اگر قرار بر گله باشه من مقدمم برگله ، چرا كه شما هم مدتهاست يادي نكرديد ازما .

    مويد و سر فراز باشيد

    پاسخ

    يا حقبا تشکر از تذکراتي که داديد بايد به عرضتون برسونم متاسفانه همين هرزه گياهاني که ازشون اسم بردين ، بخاطر زرق و برقشون باعث ميشن که درخت اصلي( که زرق و برقي نداره ) نا ديده گرفته بشه . گاهي هم اين هرزه گياهان اونقدر زياد هستن که باعث ميشن گياه اصلي به چشم نياد . متاسفانه اين هرزه گياهان هم بوي فريبنده دارند و هم رنگ فريبنده و متاسفانه رشد و تکثير سريعي هم دارند . بنابر اين نبايد بذاريم ريشه بدونن توي خاک و گرنه ديگه نميشه دورشون ريخت . گله کرده بودي که مدت هاست بتون سر نزدم . اما خوب به ياد داريد که بخاطر بعضي ازهمين هرزه گياهان ِ رنگارنگ من را کنار زديد . چون به شما نسبت به بعضي هاشون تذکر داده بودم اما رنگ و بوي کاذبشون دل و دماغتون را پر کرده بودن . بجاي ريشه کن کردنشون ، جانبشونو گرفتين . من هم به تاسي از قول معروف ـ« برو آنجا که بخوانندت + نه آنجا که برانندت »براي هميشه وبلاگتون را ترک کردم و ميدان را به هرز گياهان خوش رنگ و بو سپردم . شاد باشيد / 21-4-85
       1   2      >