• وبلاگ : مي خوام از ماه بگم
  • يادداشت : عاشقي
  • نظرات : 2 خصوصي ، 5 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + زهرا 

    روز اول بود و اولين حرف،"الف". آموزگار بر تخته ي سياهمان نوشت:"الف، دال، ميم. "

    دانستيم که آدم را مي گويد . ولي گفت: هرگز اين سه حرف را نخواهيد آموخت ؛ مگر آن که پيش تر ، سه حرف ديگر را آموخته باشيد، که الفباي آدمي نه با الف که با عين آغاز مي شود و آن ، حرف اول عشق است."

    نوشتيم عشق چرا که ساده بود . بخشش کرديم و خشنود از آن شديم که يک بخش بيشتر ندارد. آموزگارمان گفت : " تاريخ را با همين سه حرف خواهيم آموخت ، جغرافيا و طبيعت و نجوم و فلسفه را نيز. و هر آنچه که مي جويي."

    آموزگارمان گفت : " ريشه اش را کسي نمي داند . نه در قاموس هاي عرب آمده است و نه در لغت نامه هاي فارسي. ريشه اش آتش است و متغير. آن قدر ، تا عشق از آن سر بر آورد.

    و عشق که سر بر آورد ، از آن ، هم عاشق مي سازيم هم معشوق.

    فعلش هم عاشق شدن است و عاشق کردن . عاشق کردن ، اما کار ما نيست که فاعلش اوست و خود فعلش را صرف مي کند . ما تنها عاشق مي شويم ."

    آن گاه ما را تنها گذاشت تا عشق را به گذشته و حال و آينده ببريم و مشقمان شد :

    عاشق شدم ، عاشق مي شوم ، عاشق خواهم شد.