ماه ، دريا را به خود مي خواند و ،
آب ،
با کمندي ، در فضاها ناپديد ،
دم به دم خود را به بالا مي کشيد .
جا به جا در راه ِ اين دلدادگان
اختران آويخته فانوس ها .
گفتم اين دريا و اين يک ذره راه !
مي رساند عاقبت خود را به ماه !
من ، چه مي گويم ، جدا از ماه ِ خويش
بين ما ، افسوس ، اقيانوس ها .......