شبستان خیال
به نام خدا
در شبستان ِ خیال
عطر یاد تو چه آرام آمد
گشت زد در عطش باغ و گل و پروانه
و چه آرام مرا پیدا کرد
و چه آرام مرا عاشق کرد
و چه آرام مرا رسوا کرد
در شبستان خیال
من تو را می جستم
زیر لب می گفتم : " عشق را باید جست
زیر این چرخ بلند ."
زیربال و پر هر شاپرکی عشقی هست
زیر لب می گفتم : " عشق را باید برد
به بلندای خیال ."
ناگهان
عطر یاد تو چه آرام آمد
و چه آرام مرا پیدا کرد
و چه آرام مرا عاشق کرد
و چه آرام مرا رسوا کرد
( سمیه پیله وری )